همزمان با اولین روز هفته دولت، محورهای مهم فعالیت دو ساله دولت نهم " (شهریور 1384- شهریور 1386) منتشر شد. متن کامل این گزارش به شرح ذیل است: به جای مقدمه: دولت اسلامی نهم در روز دوم شهریور 1384 موفق به کسب رأی اعتماد از مجلس شورای اسلامی گردیده و فعالیت خود را ـ بدون چهار وزیر ـ آغاز نمود. از آن زمان حدود 700 روز میگذرد. بحمدا... در این دوره زمانی دولت، با پشتوانه رهبری معظم انقلاب اسلامی و حمایت مردم موفق به فعالیتهایی گردیده که اکثر آنها در نوع خود کمنظیر و یا بینظیر بوده و در مقایسه با دورههای زمانی مشابه فعالیت دولتها بسیار چشمگیر میباشد. در دنیای کنونی و در تحلیل مقایسهای رابطه دولت ـ ملت، دو نوع رابطه از هم باز شناخته می شوند. یک نوع دولت رأس محور و دیگری دولت قاعده محور. در نوع اول راس قدرت مبنا قرار میگیرد اما در نوع قاعده که همان جامعه و ملت است مبنا و مدار همه قرار می گیرد. (| + ادامه مطلب
نظر بدهید |
سلام
بعد از مدت ها اومدم تا از دولت محترم به خاطر کار سیار مهم یعنی سهمیه بندی بنزین تشکر کنم
امیدوارم خداوند دولت را یاری کنه تا در این کار بزرگ و کارهای دیگر موفق باشد
به نظر میرسد ما(حزب الله) در یک بی غیرتی مضمن به سر میبریم. دامنه این بی غیرتی از حزب اللهی عادی فراتر رفته و بر گونه مسئولینی چون حداد عادل و سردار مقدم که حک شده است. این جنابان ناعزیز در حالی که گمان میکنند مبارزه با مزاحمین نوامیس مردم و اراذل و اوباش باید در کوچه و خیابان بصورت پذیرد از اراذل و اوباش نیروی انتظامی غافل شده اند. در لحظاتی که هر مسئول به اصطلاح اصولگرایی، هتک حرمت زن مسلمان را در هر کجای جهان محکوم میکنند تز کشور خود غافل شده و مصداق ضرب المثل هر چه بگنند نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک شده اند.اینبار در شب عزای حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) امام زمان غم سیلی دیگری را در دل دارد.
اینارو برای اونایی گفتم که حرفو ساده نمیفهمن . اینبار سیلی به روی دختران مومن و مسلمان از طرف نیروی انتظامی صورت گرفته. و اصلا معلوم نیست این بی غیرت های بی ناموس که توی نیروی انتظامی چنباتمه زدن سر از کدوم جهنم دره ایی در آوردن. خلاصه بگم اینبار مامورین نیروی انتظامی با باتوم و مشت و ... به جون دخترای این مملکت اوفتادن.
بابا هتک حرمت تو فرانسه که اصلا اون فاجعه نیست. فاجعه اینه که توی مملکت ایران یعنی ام القرای اسلام یه بابایی که یه من ریش گذاشته از طرف نیروی انتظامی که قرار به اصطلاح حافظ نوامیس مردم بشه بیان دخترای مومن مملکت رو زیر باد کتک بگیرن.
این آخریا از اعصاب خوردی کم آوردم خودتون ببینین می فهمین.
لینک دانلود فیلم: http://nafez.persiangig.com/75.wmv
سلام دوستان
در لینک زیر امضا کنید تا متجاوزان انگلیسی بفهمند که هرگز نباید به حریم مردم متمدن ایران تجاوز کنند.
اگر احساس میکنید که می توانید به کشور عزیزمان کمک کنید علاوه بر امضاء، لینک زیر را در سایت خود قرار داده و به دوستان خود اطلاع دهید.
لینک رای گیری:
http://www.persianpetition.com/sign.aspx?id=8b51c736-02cb-4f0f-bc57-4d03b0fd7a7f
(سلام از امروز قسمتی به وبلاگم اضافه کردم که در مورد جوان و جوانان است و در مورد جوانان مینویسم)
هر جوانى دغدغههایى شخصى دارد. نمىشود آن را منع کرد که این دغدغهها را نداشته باش. جوان در درجه اول در فکر تحصیل و کار و اشتغال و آینده خود است. تأمین آینده و روشن شدن آینده براى او مهم است. تشکیل خانواده براى او مهم است. رسیدن به معرفت عملى در آن حد که همت اوست براى او مهم است. میل به هیجان و شادى براى او مطرح است. آن چیزهایى که مربوط به حس زیبایىطلبى انسان است در جوان قوى است. آن چیزهایى که مربوط به احساسات و عواطف انسانى است در جوان جوشان است. اما دغدغههاى جوانها به اینها محدود نمىشود. جوان در مقابل مسائل اجتماع خود هم حساس است. در جامعه اگر تبعیض باشد، او آزرده مىشود و رنج مىبرد... جوان آرمانى است. اگر در جامعه عدالت نباشد جوان ناراحت مىشود. اگر در جامعه فساد رایج بشود، جوانى که آرزومند عزّت کشور خود است یقیناً آزرده مىشود. اگر در جایى پاى حماسه و شور ملى در میان باشد، آنجا جاى حساسیت جوانهاست.
صهیونیستها از اهداف خودشان منصرف نیستند. هدف «از نیل تا فرات» را که بر زبان آوردهاند، پس نگرفتهاند. هنوز هم قصدشان این است که از نیل تا فرات را بگیرند! منتها، استراتژى صهیونیستها این است که ابتدا با حیله و ترفند، جاى پاى خودشان را قرص کنند و بعد که جاى پا محکم شد، با فشار و حمله و آدمکشى و استفاده از زور و خشونت، تا جایى که مىتوانند پیش بروند! اینها همین که با یک مقابلهى جدى - چه مقابلهى سیاسى و چه نظامى - رو به رو شوند متوقف مىشوند و باز در خط حیله و ترفند مىروند تا بتوانند با مکر، یک قدم دیگر به جلو بردارند! وقتى یک قدم به جلو برداشتند، مجدداً همان فشار و خشونت را اعمال مىکنند. این کارى است که از شصت، هفتاد سال پیش تا به امروز انجام دادهاند؛ یعنى بیست و پنج سال قبل از آنکه فلسطین را رسماً اشغال کنند، همین روش را انجام دادند. اینها ابتدا که وارد فلسطین شدند، نگفتند «ما مهاجر به فلسطین مىآوریم.» مردم فلسطین تعجب مىکردند که اینها چه کسانى هستند که مىآیند؟! به دروغ گفتند «متخصص مىآوریم!» مطالبى که مىگویم، مستند است؛ در اسناد وزارت خارجهى انگلیس بوده که افشا شده است. بعضى از وزارتخانههاى امور خارجهى دنیا، اسناد قدیمى و کهنه را منتشر مىکنند و در اختیار همه قرار مىگیرد. اسنادى که عرض مىکنم، امروز بعد از شصت، هفتاد سال در اختیار ما قرار گرفته است. در این اسناد، افسر انگلیسىاى که در فلسطین مسؤول کارى بوده، در گزارش خود مىنویسد: ما به مردم فلسطین گفتیم کسانى که وارد فلسطین مىشوند، متخصص و مهندسند؛ دکترند و فلان و بهمانند که مىآیند کشور شما را آباد کنند! وقتى هم سرزمین شما را آباد کردند، مىروند.
همین افسر انگلیسى در نامهاى نوشته است: ولى ما به این مردم، دروغ مىگوییم! یهودیان فاقد تخصص و بىهنر را از اطراف دنیا جمع کردند به فلسطین بردند و امکانات و زمین و همه چیز در اختیارشان گذاشتند؛ چون مىخواستند صاحبان اصلى فلسطین را از آن کشور بیرون کنند! از اول، با ترفند وارد شدند و همین که جاى پایشان محکم شد، دست به حمله زدند. در سال 1948 میلادى، تشکیل دولت اسرائیل را اعلام کردند و یک سال بعد از آن هم، به مصر و دیگر کشورهاى مسلمان حملهور شدند؛ براى اینکه سرزمین بیشترى را بگیرند. وقتى که توى دهانشان خورد، مدتى صبر کردند. البته زمین زیادى گرفتند؛ اما چون دیگر نتوانستند پیش بروند، متوقف شدند و باز به حیلهگرى پرداختند تا ببینند چگونه مىتوانند جاى پاى جدیدى پیدا کنند. به همین ترتیب، تا امروز پیش آمدهاند. امروز حیلهگرى آنها، همین ایجاد «کنفرانس فلسطین» یعنى کنفرانس براى شناسایى اسرائیل است. همین کنفرانس ژنو و دیگر مجامع جهانى، که امریکا کارگردانى مىکند، ترفند اینهاست. به مجرد اینکه اعراب، اینها را به رسمیت بشناسند و این مانع که مانع مهمى است، از سر راه صهیونیستها برداشته شود، باز نوبت زور و خشونت و خباثت آنها مىشود. هماکنون نیز در لبنان به خباثت و خشونت متوسل شدهاند. این، وضع رفتار استکبار خبرى با قضیهى صهیونیسم و غصب فلسطین است. به نظر من، گزنده ترین حوادث فلسطین این است که واقعیتها چنین وارونه شده است و معکوس نشان داده مىشود.
حقیقت قضیه این است که ملتى را از خانه و زندگى خود آواره کردهاند و این ملت حق دارد برگردد و خانهى خودش را پس بگیرد. این مبارزه، مبارزهاى حقطلبانه است. امریکا، این مبارزه را «تروریسم» مىنامد؛ اما خباثت صهیونیستها نسبت به مبارزین فلسطینى را تروریسم نمىداند! ببینید در ذهن و عمل کسانى که امروز مدعى شبانى بشریت و رهبرى دنیا هستند، چقدر حقایق، وارونه شده است! ببینید چقدر از حقیقت و انسانیت دورند! ببینید این سیاست، چه اندازه غیر انسانى است! صهیونیستها وارد کشور لبنان مىشوند و انسان والا و شایستهاى مثل سید عباس موسوى را به شهادت مىرسانند. تنها خود او را هم نمىکشند؛ بلکه زن و کودک او را هم مىکشند، بى آنکه آنها در میدان جنگ بوده باشند. آنها در اتومبیل بودند و در جادهاى تردد مىکردند. امریکاییها این جنایت را محکوم نمىکنند! پس معلوم مىشود که شما طرفدار ظلمید. چرا این را انکار مىکنید؟ شما طرفدار خباثتید، طرفدار تجاوزید، طرفدار ترورید.ترور از این بالاتر و واضحتر نیست. از آن طرف، هنگامى که چند جوان فلسطینى که فلسطین خانهى آنهاست، برمىخیزند و با فداکارى، اقدامى علیه دولت غاصب صهیونیستى انجام مىدهند، مىگویند «حرکتى تروریستى است!»شما به چه حقى اسم گذارى وارونه مىکنید و خودتان را محق مىدانید؟!
بیانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نماز جمعه تهران
امروز موضع حزبالله و مردم لبنان، موضع «دفاعى» است. آنها از خودشان دفاع مىکنند. امروز حزبالله از مردم لبنان و حق آنها دفاع مىکند. آنها براى دفاع از حق مردم لبنان و استقلال لبنان، خودشان را به آب و آتش مىزنند. حکومت غاصب فلسطین، به غصب فلسطین اکتفا نکرده و بخشى از جنوب لبنان را هم گرفته است. مردم لبنان در مقابل اشغالگران از خود دفاع مىکنند و به آنها مىگویند «از سرزمین ما بیرون بروید.» روال همهى دنیا چنین است که تمجید کنندهى مبارزینى است که به اشغالگر مىگویند «از خاک ما بیرون برو.» امروز در دنیا کدام نهضت آزادیبخش است که به بیگانه بگوید «از خاک من بیرون برو» و دوست و دشمن از او تمجید نکنند؟! این اولین بار است که دنیاى استکبار، به سرکردگى امریکاى خبیث و پلید، حرکت آزادیبخش و آزادیخواهانهاى را که به غاصب مىگوید «از سرزمین من بیرون برو»، نه تنها حمایت نمىکند، بلکه نکوهش هم مىکند!
در درگیریهاى اخیر در لبنان، قضیه اساساً از این هم بالاتر است. صهیونیستها، کودکى را در لبنان کشتند. مبارزان لبنانى به انتقام خونِ آن کودک، به اسرائیل حملهاى محدود کردند. ولى اسرائیل، دست به این حملهى وسیع و همه جانبه زد. در همین حملهى همه جانبه هم، باز چندین کودک کشته شدهاند. الان بیشترین کشتههاى لبنان - آن طور که به ما خبر دادهاند - کودکان هستند. صهیونیستهاى بچهکُش! ببینید فاجعه، چقدر آشکار و بیّن است! چقدر گناه، بزرگ است! چقدر حقیقت روشن است! آن وقت رئیس جمهور و دستگاه حاکمهى امریکا، به جاى اینکه از این پیش کردهى دست پروردهى پلید خودشان، یعنى اسرائیلیها و رئیس دولت اسرائیل، بخواهند که خویشتندارى از خود نشان دهد و کمتر بکشد و کمتر تجاوز کند، و بالاخره نهیبى به او بزنند، به حزباللَّه و به مردم لبنان تهاجم سیاسى مىکنند که «شما چرا دست بر نمىدارید»؟! ببینید چقدر عرف و فرهنگ سیاسى اینها واژگون است؟! ببینید چقدر اینها بدند؟! ببینید بشر، امروز در دنیا در دست چه کسانى گیر کرده است؟! آن وقت بفهمید که جمهورى اسلامى چه مىگوید، امام چه مىگفت و انقلاب چه مىگوید. اینها این قدر واژگونه، غیر عادلانه و ضدّ بشرى فکر و عمل مىکنند، آنگاه سینههایشان را جلو مىدهند و سرشان را هم بالا مىگیرند و اصلاً خجالت هم نمىکشند. واقعاً که آدم تعجّب مىکند! اگر در داخل سرزمینهاى فلسطین اشغالى کوچکترین آبى از آب تکان بخورد، فوراً رئیس جمهور امریکا از «کاخ سیاه» سر بیرون مىآورد و حرفى مىزند، براى اینکه با پیش کردهها و سگهاى دستآموز اسرائیلى خود، هماهنگى کرده باشد.
در حادثهى اخیر دهها انسان در خانهى خود و در مقام دفاع از خود، به ظلم و زور کشته شدند. نه فقط از اینها حمایتى نمىشود، که علیهشان تهاجم هم مىکنند. اینکه رهبران اسلام خبر دادهاند که روزى در دنیا معروف، منکر مىشود و منکر، معروف، امروز است. ببینید چگونه اینها منکر را در دنیا معروف و معروف را منکر مىکنند! امروز در مقابل این جریان فساد و تباهى، چه کسى باید بایستد؟ آن وقت حکومتها، ملتهایشان را دست بسته تسلیم قدرتها مىکنند. آنها هم باورشان مىآید و مىگویند: «ما رهبران دنیا هستیم!» این ادعا، زشتتر از کارهاى قبلى اینهاست. اینکه یک عدّه آدمهاى قلدرِ زورمدار که از ابتدایىترین مبانى اخلاق بشرى بویى نبردهاند، ادّعا کنند که رهبر چند میلیارد انسانند، به نظر من اهانتى بزرگتر از همهى اهانتهاى قبلى به بشریت است.
منبع: سایت اطلاع رسانی آیت الله خامنه ایی
به اعتقاد من بایستى مهمترین امر در ذهنتان این باشد که به خدا توکل کنید و حقیقتاً - به معناى واقعى کلمه - از او کمک بخواهید و از او استغاثه کنید. اشخاصِ ما عجزهیى بیش نیستیم؛ این عجز را بایستى به قدرت بىنهایت پروردگار وصل کنیم، تا بکلى آسیبناپذیر شویم. من طهارت و صفاى شما را مىدانم؛ اما روزبهروز باید این بیشتر بشود. توسلات و توجهاتتان را به پروردگار بیشتر کنید. نوافل - مخصوصاً نافلهى شب - وسیلهى مهمى است. شما ببینید که خداوند متعال در سورهى مزمل با پیامبر خودش چگونه حرف مىزند. بعد از آنکه او را به برخاستن در شب و تضرع در نیمهى شب امر مىکند، مىفرماید: «انّا سنلقى علیک قولا ثقیلا». البته قیام او با قیام امثال ما فرق مىکند؛ طبعاً آن ثقلى که بر دوش آن بزرگوار بود، با ثقلهایى که بر دوش لاغر و ضعیف ما هست، فرق مىکند؛ به همان نسبت، خود ما هم کوچک و ضعیفیم و همان تمرین براى ما هم لازم است. من در زندگى امام بزرگوارمان (رضواناللَّهتعالىعلیه) این را یافتم که وقتى بار عظیمى بدون سابقه بر دوش او قرار مىگرفت، با اتصال و ارتباط معنوى و قلبى، خودش را تقویت مىکرد. در این اواخر، معمولاً ایشان در ماه رمضان با کسى ملاقات نمىکردند. من بعد از ماه رمضان که ایشان را زیارت مىکردم، بوضوح مىدیدم که نورانىتر شدهاند؛ به خاطر همین نورانیت بود که ایشان تا آخرین ماههاى عمرشان مثل کوه ایستاده بودند. سن پیرى معمولاً فصل ضعف و انحطاط جسمى و روحى در انسان است؛ ولى جوان از لحاظ روحى و جسمى - هر دو - قوى است؛ اما این را بایستى به خداى متعال وصل کند، تا در او هیچ چیزى نفوذ نکند. بههرحال، در این مبارزهى عظیمى که در مقابل شماست و باید آن را ادامه بدهید، من تقویت جانب معنوى را واجب مىدانم.
منبع: سایت اطلاع رسانی آیت الله خامنه ایی
سخنان امام خمینی (ره) با چند تن از اعضای خانواده امام موسی صدر
صحیفه امام خمینی ، جلد 13 ، صفحه 166
------------------------------------------------------------
«ما و ملتمان و امام صدر، سلمه اللَّه تعالی در خط فکری اسلامی گام برمی داریم. مشکلات ما از آنجا ناشی می شود که ما بر انجام وظیفه مان به خاطر خدمت به اسلام اصرار می ورزیم.
من سالهای طولانی با امام صدر زندگی کرده و می توانم بگویم که من او را بزرگ کرده ام و فضیلتهای او را می شناسم همچنان که از خدمات و دستاوردهایش در لبنان آگاهی دارم. میدانم که لبنان به او نیاز دارد. امیدوارم به خواست خدا بزودی به وطنش بازگردد.
بازداشت امام موسی صدر در لیبی به مثابه رنجی است که او در راه اسلام تحمل می کند و همچون عبادت و پرستش خدا در کارنامه اعمالش ثبت میگردد. باید باسعه صدر این گونه دشواریها را تحمل کنیم، زیرا ما میدانیم که اولیای خدا و در رأس آنان پیامبر خدا و امامان پس از وی رنجهای فراوان کشیدند، شکنجه دیدند و تلخی زندانها را چشیدند. تمام اینها به خاطر رسیدن به هدف بود.
امام صدر در بازداشت به سر می برد. باید به یاد بیاوریم که جدّش امام کاظم (ع) 7 سال و به قولى 14 سال زندانی بود.»
امام خمینی همچنین گفتند: «مسئله لبنان و ایران یکی است. این گفته که ما ایرانی هستیم و آنان لبنانی اند در اسلام درست نیست. زیرا اسلام تمام ایمان آورندگان به خدا را برادرانی می داند که سرنوشت مشترکی دارند. از این رو بارها گفته ام که ملت ایران از ملت عراق یا ملت لبنان جدا نیست. البته اسلام برای زادگاه احترام قائل است وآن را رویاروی اسلام قرار نمی دهد.
ما امام صدر را که در زندان به سر می برد، در خدمت اسلام و خدمت خدا می دانیم. از خداوند متعال مسألت دارم که با بازگشت وی هم ما را شادمان فرماید و هم او به صحنه جهاد بازگردد. خداوند به خانواده و برادرانش از بابت فراقش صبر عنایت فرماید.»