نظر |
این قسمت زیبایی از زیارت عاشوراست که همه شیعه ها حداقل یکبار خوندن البته بعضی ها هم هفته ایی یک مرتبه صبح های سه شنبه تو صنف لباس فروشها زیارت عاشورا میخونن اما قضیه این نیست قضیه اینه که بعد از انتخابات این قسمت از زیارت عاشورا برای بعضی ها جابجا شد و به این شکل در اومد
انی سلم لمن حاربکم و حرب لمن سالمکم و ولی لمن عاداکم و عدو لمن والاکم
مثلا نمونش همین چندروز پیش اتفاق افتاد و آقای رحیمی و لاریجانی با شیخ الخوارج(کروبی) مصافحه کردند.
قضیه از این قراره که شیخ الخوارج در مجلس تسلیت و ترحیم حسینی بزرگ
شرکت میکنه و لاریجانی و رحیمی هم با شیخ الخوارج خوش و بش میکنن
رحیمی با کروبی" vspace="0" width="300" height="225" hspace="0">
سلام این بیانیه در محکومیت تهدید اتمی اوباما گفته شده شرمنده دیر بدستم رسید وگرنه زودتر میفرستادم رو سایت
ملت ایران که با بصیرت، هوشیاری، و حضور در صحنههای تعیین کننده تظاهرات مردمی نهم دی و 22 بهمن ماه 1388 به غائله و فتنههای 8ماه را از میان بردارند، اینک با دسیسه و حیله دیگری از سوی آمریکا مواجه شده است این دسیسه با اظهارات رئیس جمهور مدعی حقوق بشر آمریکا مبنی بر حمله اتمی به ایران اسلامی کلید خورده است. گرچه تهدید اتمی آمریکا در تداوم شرارت های 30سال گذشته و عملکردهای سالهای اخیر این کشور در کشتار مردم افغانستان و عراق بوده و از نوع جنگ سخت محصوب میگردد. اما این تهدید در چارچوب استراتژی توازن وحشت قابل ارزیابی است زیرا آمریکا با توجه به توانمندی های مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران به ناکارآمدی هرگونه حمله نظامی به خوبی واقف است. بنابراین آمریکا می خواهد با ایجاد فضای ترس و رعب ناشی از تهدید اتمی، مردم ایران را به دست برداشتن از مقاومت و همسویی با مواضع سازش کارانه و غرب گرایی جریان فته مجبور سازد تا از یک سو به بازسازی و احیای بستر و زمینه های جنگ نرم دست یافته و از سوی دیگر اقندار نظام اسلامی را کاهش دهد.
از این رو توجه همگان را به نکات زیر جلت مینماییم:
1-ضمن انزجار از اظهارات جنگ طلبانه اوباما خواستار محاکمه وی بوده و از دولت میخواهیم آنرا در مجامع قضایی ایران و جهان از جمله دادگاه لاهه مطرح و پیگیری نماید.
2- ما اظهارات شرورانه اوباما را در راستای تقویت جریان فتنه 8ماهه ی اخیر دانسته و آنرا شدیدا محکوم می نماییم. در این میان سکوت سران فتنه و عدم محکومیت تهدید اتمی اوباما از سوی آنان در راستای حمایت از سخنان اوباما محسوب می گردد.
3- از آنجا که جریان فتنه طی 8ماه گذشته بسترساز جنگ نرم آمریکا بوده و اکنون نیز میتواند به عنوان ستون پنجم تهدید اتمی آمریکا عمل نماید از قوه قضائیه می خواهیم به روش مصلحت گرایانه در روند برخورد با سران فتنه پایان داده و آنها را محاکمه نماید. در غیراینصورت امت حزب الله به اجرای بند میم وصیت نامه امام راحل اقدام خواهند کرد.
4- از آنجا که فتنه 8ماه گذشته از سوی آمریکا، انگلیس و رژیم اشغالگر قدس حمایت و رهبری می شد از مجلس شورای اسلامی می خواهیم لایحه کاهش رابطه ایران و انگلیس را به سرعت مورد توجه قرار داده و قطع رابطه با انگلیس را تصویب نمایند.در غیراینصورت دولت باید راساَ اقدام به قطع رابطه با انگلیس نماید.
5- گرچه ما استفاده آمریکا از بمب اتم را در وضعیت کنونی امکانپذیر نمیدانیم اما سران صهیونیستی و طرای این تهدید بدانند در صورت دیوانگی و اجرای هرگونه حمله اتمی به ایران با عملیاتهای تلافی جویانه در داخل کشورهای آمریکا، انگلیس و رژیم اشغالگر قدس روبرو خواهند شد. بدیهی است در این زمینه اولین عملیات تلافی جویانه علیه سران غائله و فتنه های 8ماه گذشته خواهد بود که با سکوت خود به حمایت از حمله اتمی آمریکا پرداختند.
6- ما ملتهای آزادیخواه جهان خصوصا از ملتهای مسلمان میخواهیم اظهارات جنگ طلبانه اوباما را به شدت محکوم کرده و آمادگی خود را در دفاع از ام القرای جهان اسلام اعلام نمایند.
بدیهی است فعال شدن دیپلماسی عمومی وزارت خارجه می تواند در تحرک اقدام ملتها موثر باشد.
رزمندگان حزب الله
سه شنبه رفته
بودم هیئت. حاج منصور میگفت مواظب باشید بازی نخورید. می گفت نمی خوان مردم
نفس راحت بکشن واسه همین بحث زلزلرو پیش کشیدن.حاجی میگفت تا مراسم های عزاداری
امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) برپاست تهران زلزله نمیاد.حاجی راست میگه آخه ایران
صاحب داره
حساب ایران با همه دنیا فرق داره تهران حساب ویژه داره
چندروز پیش یک
دیوونه پیدا شد ایران رو تهدید به حمله اتمی کرد ولی خدا حالشونو گرفت،
بهشون گفت حواستون باشه به ایران چپ نگاه کنید نابودتون میکنم آخه ایران صاحب داره و
خداخاطرشو خیلی میخواد.آره صاحب ایران همونیه که فتنه را مهار کرد.صاحب ایران
همونیه که تو 30سال نظام جمهوری اسلامی رو حفظ کرده. صاحبش صاحب الزمانه
یاد این شعر حاجی در محضر حضرت ماه افتادم تا
پرچم حسین(ع) روی بام خانه هاست
باور کنید حمله به ایران نمیکنند
مهندس میرحسین موسوی، یک چهره علمی،
فرهنگی و سیاسی منحصر به فرد است. کسی که میتوان از زندگی 68 ساله او، یک
مستند جذاب، یک رمان پر فروش یا یک نمایشگاه عکس جالب ساخت. فرازهای
متفاوت، متناقض و پر فراز و نشیب حیات او از دید هنرمندان، نویسندگان،
فیلمسازان مخفی مانده است. بازی روزگار و بیوفایی دوران، مشخصه اصلی این
فرازها به شمار میآید. چگونه ممکن است سال 1356 عضو هیئت علمی دانشگاه ملی
ایران رژیم پهلوی و مورد تأیید ساواک باشی و در عین حال در دهه هفتاد در
دانشگاه تربیت مدرس «انقلاب اسلامی و ریشههای آن» تدریس کنی؟ چگونه ممکن
است پای ثابت منبرهای دکتر شریعتی، ایدئولوگ مبارزه نهضت آزادی باشی و
فریاد «در انزوا فیلسوف، شاعر، پارسا، عابد، میتوان ساخت؛ اما مسلمان
نمیتوان ساخت» شریعتی را بیست سال، روی بوم نقاشی سکوت خفه کنی؟ چگونه
ممکن است با حبیب الله پیمان و محمد توسلی نشریه دانشجویی «جنبش مسلمانان
ایران» را منتشر کنی،
بهشتی هم بشوی؟ چگونه ممکن است برای انقلاب یک سیلی هم نخوری و نخست وزیر
امام هم لقب بگیری؟ چگونه ممکن است در سرمقالههایت مدام چوب لای چرخ دولت
موقت بگذاری و پس از استعفای دولت موقت، بازرگان را در کنار شریعتی و مطهری
و طالقانی از معلمین انقلاب بنامی؟ چگونه ممکن است در آغاز دهه 60 به گفته
بنی صدر، جوان تندرویی باشی که رابطه ایران و آمریکا را بر باد میدهد و
است حمایت لییرالها و منافقین از بنی صدر را نقد کنی و سالها بعد تو
همان مطالبهای داشته باشی که مریم رجوی هم آن را داد میزند؟ چگونه ممکن
است روزگاری سرمایهداران را زالوصفت بنامی و از همین زالوصفتها یا خرده
بورژواهای طبقه متوسط جنبش مردمی خداجو بسازی؟ چگونه ممکن است روزگاری
انتقادات یک روزنامه تازه پا گرفته را بر نتابی و مدام ناله کنی و غر بزنی و
روزگاری دیگر حاکمیت را به منع آزادی مطبوعات متهم کنی؟ چگونه ممکن است
عضو نهضت آزادی باشی و معنای اکثریت را ندانی؟ چگونه ممکن است مجلس دوم تو
را به
«احساس خفگی» کنی؟ چگونه ممکن است روزگاری خودت را رهبر حزب الله بدانی و
روزگاری حزب اللهیها را خشن و وحشی بخوانی؟ چگونه ممکن است دارنده بیشترین
استعفاءهای دولتی باشی و آن گاه از مبارزه و استراتژی سخن بگویی؟
مهندس میرحسین موسوی، یک چهره علمی،
فرهنگی و سیاسی منحصر به فرد است. کسی که به دلیل سیاست، کیاست و تیزبینی
فوق-العادهاش به این نظام خدمت کرد. او و دوران نخست وزیری او، سالهای
درخشان و ماندگار دهه 60 را در اذهان مردم زنده میکند. این فروغ و
درخشندگی و جاودانگی، نه به دلیل خدمات شایان و عملکرد موفق اوست، که
سالهای سخت و فقیرانهای بر این مردم گذشت، بلکه به جهت سرپرستی امام و
بهرهمندی کشور از گنج دفاع مقدس بود. سرمایه و ثروت جبهه خطاها و لغرشها،
بیتقواییها و ناجوانمردیها، قانون گریزیها و قانون شکنیهای پشت جبهه
را میپوشاند و اگر این چنین نبود که همگان؛ چه سیاسیون و چه مردم، برای
مصلحتی عظیم به نام جنگ تحمیلی لب به سکوت نمیبستند و دندان بر سر جگر
نمیگذاشتند که دولت میرحسین موسوی نمی-توانست پا بگیرد و کشور را اداره
کند.
حمایت و پشتیبانی امام از این دولت نیز
نباید در حمایت از نخست وزیر منحصر شود. مصلحت جنگ از سویی و اهتمام امام
برای دولت سازی به مدیریت هوشمندانه و مدبرانه ایشان برای عبور از
بحرانهای داخلی و خارجی و حمایت از دولت منتخب مردم انجامید. با این همه
امام انتقاداتی جدی نیز به عملکرد دولت وارد میکردند که با تعمق و تأمل در
آنها میتوان نسبت تفکر و اندیشه جناحهای مختلف سیاسی را با اندیشه ایشان
سنجید.
مهندس میرحسین موسوی، یک چهره علمی،
فرهنگی و سیاسی منحصر به فرد است. کسی که توانست با تأکید بر همان دوران
درخشان نخست وزیری، در انتخابات دهم ریاست جمهوری بیش از 13 میلیون رأی را
به خود اختصاص دهد. جنبش سبز شعارهای اصلاحات را با رنگ و بویی دینی و
مذهبی مطرح ساخت و کاندیدایی را به صحنه آورد که بهترین نماد اصولگرایی
اصلاح طلبانه به شمار میرفت. میرحسین، تداعی کننده یاد و نام دوران پرفروغ
دفاع مقدس و یک احمدینژاد عاقل و کارآمد و به بیان بهتر، یک احمدینژاد
لیبرال به حساب میآمد. کسی که هم شعار آزادی میداد و هم به حال مستضعفان
دل میسوزاند. هم با مراجع و خانواده شهدا دیدار میکرد و هم تلاش داشت
حیات سیاسی نهضت آزادی را تجدید کند. از انقلاب سخن میگفت، در مساجد برای
مؤمنین و متدینین و در سالن همایشهای برج میلاد برای دختران و پسرانی که
سرود جمهوری اسلامی را هو کردند. در مجموع، میتوانست یک رئیس جمهور
بی-دردسر باشد، رئیس جمهور همه؛ از بسیجیان تا لیبرالها و ملیگراها.
میرحسین آمد و بت «نخست وزیر امام» شکست.
دوران نخست وزیری او زیر ذرهبین رفت و آشکار شد او نمیتواند مرد دوران
صلح باشد. او فقط مرد دورانی بود که مردها سکوت کردند. او فقط مرد دورانی
بود که همه درگیر جنگ بودند.
اما او میتوانست مانند همه آن بیست سال،
سکوت کند، حداقل برای 4 سال. همچنان که بیست سال در چهره همه؛ انقلابی و
لیبرال، محبوب مانده بود، محبوب بماند، حداقل برای 4 سال. و در انتخابات
ریاست جمهوری یازدهم که احمدینژادی نیست و اختلاف اصولگرایان هست، همان
رأی، بلکه بیشتر را تکرار کند و یک رئیس جمهور بیدردسر شود.
اما میرحسین موسوی راه پر دردسر را انتخاب
کرد؛ شایعه تقلب، درخواست ابطال انتخابات، زیر سؤال بردن سلامت انتخابات،
متهم کردن نظام، دعوت مردم به تظاهرات غیرقانونی، دامن زدن به آشوب و
اغتشاش، ناامن کردن شهر تهران، فراهم کردن بستر فعالیت منافقین، اراذل و
دشمنان، تبری نجستن از معارضان نظام، محکوم نکردن توهین به امام، محکوم
نکردن جنایت عاشورا و مهمتر از همه، پافشاری بر موضع دشمنی در حالی که
رویکرد نظام جذب حداکثری، دفع حداقلی بود.
میرحسین موسوی، میتوانست رئیس جمهور
یازدهم جمهوری اسلامی ایران باشد.
اما میرحسین موسوی خودکشی کرد! این پیام
همه بیانیههای اوست. حتی اگر تا سال 92 بیانیه دهد!
به نقل از رجا نیوز