روزنامه الإتحاد چاپ امارات
نقشه راه قدس را مسأله ای دامنه دار و مهم می داند که به منازعه فلسطینی ـ صهیونیستی در سال 2005 پایان می دهد. به عبارتی دیگر در سال 2006 ؛ چرا که بوش رئیس جمهور آمریکا اجرای این طرح را به مدت یک سال به تعویق انداخت. در این طرح آمده است که دو طرف باید بر سر موضوع قدس به مذاکره بنشینند و با در نظر گرفتن مسائل و دغدغه های سیاسی و دینی طرفین و مصالح دینی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان جهان در مورد وضعیت قدس تصمیمی اتخاذ کنند.
اما اگر تاثیر عوامل قدرت در تحلیل و تفسیر ایالات متحده آمریکا از قطعنامه شماره 242 شورای امنیت را در نظر بگیریم، "اسرائیل" به دنبال سوء استفاده از این قطعنامه و به تبع آن قرار دادن قدس به عنوان پایتخت ابدی خود است. علاوه بر آن کنگره آمریکا طی مصوبه ای خواستار تاسیس سفارت آمریکا در قدس شده است.
توافق نامه اسلو که در تاریخ 13/9/1993 به امضار رسید، قدس را خارج از اختیارات تشکیلات خودگردان قرار داد و رسیدگی به آن را به مرحله نهایی مذاکرات موکول کرد. "اسرائیل" نیز که در تاریخ 7/6/1967 قدس را اشغال کرد، بافت و هویت این شهر را تغییر داده و کنست نیز قانون "محافظت از اماکن مقدس" را به تصویب رساند. اکنون گروه ها و جماعت های یهودی با استناد به این قانون درصدد ورود به حرم شریف قدس و به جای آوردن نماز و احداث هیکل سوم در آنجا هستند. از جمله این گروه ها یک گروه متخصص یهود به نام "اماکن یهودی" است که در قدس فعالیت می کند و نام های عربی ـ به این علت که اسلامی هستند ـ را به نام های یهودی تغییر می دهد. این گروه متشکل از باستان شناسان، مورخان، جغرافی دانان، کارشناسان زبان و استادهای دانشگاه های یهودی مرتبط با شخص نخست وزیر است. برخی از این گروه ها اقدام به کندن حفره ها و تونل های در زیر مسجد الاقصی و به آتش کشاندن آن و تجاوز به کلیسای قیامت و نابودی اماکن مقدس مسیحیی و اسلامی کردند. برخی گروه های نیز در زمینه مصادره زمین های قدس و املاک و مستغلات عرب ها و تضییع حقوق پیروان دو دین آسمانی یعنی اسلام و مسیحیت فعالیت دارند.
اگر همه ابعاد سیاسی، دینی، قانونی و تاریخی و آینده قضیه فلسطین و منازعه عربی ـ اسرائیلی در قدس خلاصه می شود، پس باید گفت که در حال حاضر رسیدن به صلحی واقعی و حل این قضیه و منازعه بدون یافتن راه حلی عادلانه و پایدار برای مسأله قدس غیر ممکن است. ناگفته نماند که چشم داشت های اسرائیل و جنبش صهیونیسم به قدس بخشی از سیاست های توسعه طلبانه آنها در فلسطین و جهان عرب به شمار می رود. این بدان معناست که جدا کردن قضیه قدس با بعد دینی آن از بقیه قضایا و مسائل منازعه عربی ـ اسرائیلی امری محال است. علی رغم این که تئودر هرتزل رهبر جنبش صهیونیسم ـ و بقیه رهبران صهیونیسم ـ دولت یهود بدون قدس را دولتی بی اهمیت و بی هویت توصیف کرده اند، اما این گفته آن ها با قطعنامه 181 مجمع عمومی سازمان ملل (که در تاریخ 29/1/1947 به تصویب رسید) تناقض دارد. بر اساس این قطعنامه کمیته قدس به وسیله سازمان کنفرانس اسلامی تاسیس شد و از سوی دیگر،"اسرائیل" هم از دسامبر 1949 قدس را پایتخت همیشگی خود معرفی می کند و با اشغال آن در سال 1967 و الحاق محلات قدس شرقی به بخش غربی شهر با هدف یکپارچه کردن و ادامه اشغال آن بر این مدعای خود صحه گذاشت.
در صورتی که امت های عربی و اسلامی تلاش های خود برای نجات قدس از لوث صهیونیست ها را یکی نکنند، تفسیر آمریکا از قطعنامه 242 و عوامل قدرت منطقه ای بر خواست کمیته قدس چیره می شود ؛ خواستی که متکی بر پافشاری امت عرب و اسلام بر کمک به ملت فلسطین در جهاد و مبارزه اش در راه وطن و نجات قدس و مسلمانان از چنگ صهیونیست ها است که به سرزمین های عربی و اسلامی یکی پس از دیگری چشم دوخته اند. در غیر این صورت قدس نیز چون فلسطین از دست می رود.
نظر |