امام خمینی مسلمانی شیعه مذهب وسخت معتقد به وحدت امت اسلام( قطع نظر از گرایشهای مذهبی آنان ) درمقابل استعمارگران و دشمنان اسلام بود. قیام اصلاح طلبانه امام وپیامهای او تنها به جامعه ایران و دیگر جوامع اسلامی محدود نمی شد از اینرودر اغلب پیامهای عمومی خویش مستضعفین و ملتهای در بند جهان سوم را به قیام علیه مستکبرین فرا می خواند. امام خمینی بارها تأکید میکرد که انقلاب اسلامی با هدفهای سلطه گرایانه سران و هیئت حاکمه آمریکا و غرب دشمنی دارد نه با ملتهای این ممالک که خود قربانی استعمار نوین اند .
امام خمینی (س) فیلسوفی الهی ، عارفی ربانی ، فقیهی اصولی و مرجع تقلید مردم و در عین حال رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران بود . ایشان با مبانی فلسفه غرب آشنا و با مباحث فلسفه اسلامی در هر دوگرایش اشراقی و مشائی تسلط کامل داشت . شاید بتوان گفت بینش فلسفی امام تا حدودی متمایل به فلسفه شهودی و اشراقی نزدیک به سبک تلفیقی مرحوم ملاصدرا – البته با تفاوتها و امتیازاتی – بود – عرفان امام خمینی (س) مبتنی بر آیات قرآنی ، احادیث بزرگان دین وآموخته های عمل اولیاء خدا ودر چارچوب شرع مطهر اسلام بود ایشان با تصوف منفی که دین وآئین را ذکر و ورد منحصر کرده و پرهیز از انجام مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی را ترویج نماید به شدت مخالف بود . ایشان همچنین مجتهدی برجسته در فقه و اصول بود و برای آنها اصالتی ویژه قائل بود و از آمیزش برداشتهای کلامی و فلسفی و عرفانی با احکام فقهی در مراحل استنباط احکام پرهیز داشت .
امام خمینی پویائی فقه و اصول را لازمه نگرش اجتهادی می دانست و معتقد بود که عنصر زمان و مکان نقشی بس تعیین کننده در اجتهاد دارند ، او در عین حال معتقد بود که پویایی فقه هرگز به معنای بی ثبات کردن روش استنباط و اجتهاد مصطلح نیست .ایشان فقه را تئوری واقعی وکامل اداره انسان ، از گهواره تا گورمی دانست وبر همین اساس نظریه «تشکیل حکومت اسلامی بر اساس ولایت فقیه در زمان غیبت » را مطرح و برای تحقق آن سالها مجاهده کرد . در این نظریه « اکثریت » برمدار « حق» مشروعیت می یابد و به تبع آن وجوب اعمال ولایت منوط به فراهم بودن شرایط آن و از آنجمله پذیرش عمومی است که در جریان طبیعی مستقیم و یا از طریق انتخاب خبرگان منتخب ملت جلوه گر می شود .در این نوع حکومت حضورمردم و مشارکت در صحنه نظام اسلامی به عنوان یک تکلیف شرعی تضمین می شود . در دیدگاه امام خمینی استقرار صلح واقعی در جهان با وجود قدرتهای سلطه گر مستکبرو پذیرش موجودیت و سلطه آنان خیالی خام بیش تلقی نمی شود ایشان در باره ماهیت دولت غاصب اسرائیل و منشأ آن می فرمود : « آمریکا این تروریست بالذات ،دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیسم جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود، جنایاتی مرتکب می شود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند .ایشان همچنین با نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان « روز قدس » از تمام مسلمانان جهان خواست تا وقتیکه قدس در چنگال دشمن است . همه ساله در این روز ، همبستگی خود رابا مبارزین فلسطینی اعلام دارند . امام تنها راه نجات قدس را تکیه بر ایمان به خدا وروی آوردن به مکتب شهادت وجهاد مسلحانه تا محو کامل اسرائیل می دانست .
اما در ورای تعلیم وتربیت ، حضرت امام عملاً ونظراً استادی نمونه بود .او تربیت و تزکیه را مقدم بر تعلیم و آموزش می دید ومعتقد بود که دانش با همه شرافتش آنگاه که توأم با تزکیه نفس نباشد همچون ابزاری در خدمت هدفهای شیطانی به کار گرفته خواهد شد .
یکی از مهمترین دست آوردهای نهضت امام خمینی در ایران بازیابی نقش زنان در پهنه فعالیتهای اجتماعی بود و این تحول پدید آمده در جامعه زنان ایرانی بیش از هر چیز نتیجه نگرش امام به شخصیت ومنزلت زن و دفاع او از حقوق زنان بود .ایشان می فرمود: « از { نظر } حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. »
توصیه ها وجهت گیری مواضع اقتصادی امام خمینی عموماً بر پایه اجرای عدالت واولویت دادن به حقوق محرومین ومستضعفین جامعه بود .اوخدمت به محرومین را بالاترین عبادت می نامید وآنان را ولی نعمت خود وجامعه میدانست . زندگی و معیشت امام خمینی نمونه ای کامل از زهد و قناعت و ساده زیستی بود ایشان معتقد بود رهبر می بایست زندگیش همسان معمولی ترین قشر جامعه و حتی پائین تر از آن باشد .
و سخن آخر اینکه هر چند دنیای استکبار ورسانه های گروهی غرب سالهاست تبلیغات گسترده خود را برای مخدوش کردن چهره امام و انقلاب آغاز کرده اند اما مطمئناً آفتاب حقیقت ، ابرهای تیره جنجال و فریب را خواهد شکافت .
نظر بدهید |